گفتگو درباره واژه گزارش تخلف الش نویسه گردانی: ʼLŠ الش . [ اِ ] (اِخ ) تلفظ عربی الچه ۞ شهری در اسپانیا. رجوع به الچه شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه واژه معنی الش الش . [ اَ ل َ ] (اِ) درختی است با پوست صاف ، و چوب آن بسیار محکم و شاخه های آن قابل خم شدن است . چوب آنرا در ایران معمولاً چوب جنگلی می... الش الش . [ اُ ل ُ ] (ترکی ، اِ) طعامی که از پیش امرا به نوکران دهند. و این لفظ ترکی است گاهی مطابق رسم خط ترکی الوش بزیادت واو نویسند لیکن ... الش الش. [ ] (علامت اختصاری ) رمز است بجای «الشارح ». الش الش . [ اَ ] (اِخ )نام شهری است در اندلس از اعمال تدمیر. مویز آن معروف است و نخلستانهایی خوب دارد. (از معجم البلدان ). الش ایدی الش ایدی . [ ] (اِخ ) یکی از سرداران چنگیز، فاتح جَند. رجوع به جهانگشای جوینی چ لیدن ج 1 ص 66 و 68 و 70 و 72 و فهرست تاریخ مغول تألیف ... علش علش . [ ع َ ] (ع اِمص ) سبکی . (ناظم الاطباء). || آزمندی و حرص . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسن ). آلش آلش . [ ل ِ ] (اِ) نبع. بشجیر ۞ . نام درختی است جنگلی و چوب آن در نجاری بکار است و در قدیم از آن کمان کردندی . آلش آلش . [ ل ِ ] (ترکی ، اِمص ) تبدیل . تعویض . آلش آلش . [ ل ِ ] (اِخ ) نام شهری به اندُلس . آلش دگش آلش دگش . [ ل ِ دَ گ ِ ] (ترکی ، اِمص مرکب ، از اتباع ) مبادله . معاوضه . || (اِ مرکب ) کن و واکن . شور واشور. نظرهای کاربران نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود