اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

الفت دادن

نویسه گردانی: ʼLFT DʼDN
الفت دادن . [ اُ ف َ دَ ] (مص مرکب ) سازوار کردن . دوست و مونس گردانیدن . الفت افکندن . خوگر کردن : اِجماع ؛ الفت دادن . (منتهی الارب ) :
بنرمی سنگ را با شیشه الفت میتوان دادن
در آن ساعت که پای کارسازی در میان باشد.

میرزا شمس الدین شهرستانی (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.