اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

القا کردن

نویسه گردانی: ʼLQA KRDN
القا کردن . [ اِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) رسانیدن سخن و آگاه کردن کسی بطریق بدگویی و انهاء. تلقین سوء. رجوع به القاء شود : استادم ابونصر را بخواندند تا آنچه از اریارق رفته بود از تهور و تعدیها چنانکه دشمنان القا کنند و بازنمایند وی همه بازنمود. (تاریخ بیهقی چ فیاض ص 231).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
الغا کردن . [ اِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) باطل کردن . بی بهره کردن . (ناظم الاطباء). بیفکندن چیزی را. رجوع به الغا شود.
القاء کردن . [ اِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) رجوع به القا کردن و القاء شود.
الغاء کردن . [ اِ ک َ دَ ] (مص مرکب )باطل کردن . بی بهره ساختن . رجوع به الغا کردن شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.