اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ا

نویسه گردانی: ʼ
ا. [ اَل ْ لاه ] (اِخ ) دهی است از دهستان نهرهاشم بخش مرکزی شهرستان اهواز. رجوع به حمیدیه (نام کنونی آن ده ) شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۷۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
بارک ا. [ رَ کَل ْلاه ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ دعایی ) ۞ به محل تحسین و تعجب مستعمل است . (آنندراج ) (دِمزن ). خدا مبارک کرد یا کند. لفظ مذکور ب...
جزاک ا. [ ج َ کَل ْ لاه / ل َه ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ دعایی ) خدای ترا پاداش دهاد : بدم گفتی و خرسندم جزاک اﷲ نکو کردی سگم خواندی و خشنودم ع...
چراغ ا. [ چ ِ غَل ْ لاه ] (اِ مرکب ) پول یا نذری که بدرویشان و نقالان دهند. (ناظم الاطباء) وجهی که درویش در معرکه از تماشاچیان ستاند. نقد...
حاطه ا. [ طَ هُل ْ لاه ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ دعایی ) خداوند او را نگاه دارد. حاطهم اﷲ؛ خداوند ایشان را نگاه دارد : این لشکر منصور ترا حاطهم اﷲب...
اعزه ا. [ اَ ع َزْ زَ هُل ْ لاه ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ دعایی ) در مقام دعا و بزرگداشت مستعمل است ، یعنی خدای عزیز بدارد او را.
رعاک ا. [ رَ کَل ْ لاه ] (ع جمله ٔ دعایی ) در مقام دعا گویند به معنی : خدا نگاهدارد ترا. (یادداشت مؤلف ).
رعاه ا. [ رَ هُل ْ لاه ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ دعایی ) در مقام دعا گویند؛ خدا نگاهدارد او را. (یادداشت مؤلف ) : و مجدالملک به پارس بوده با جد ا...
لحاه ا. [ ل َ هُل ْ لاه ] (ع جمله ٔفعلیه ٔ نفرینی ) لعنه اﷲ. زشت روی کند و دور گرداند اورا از نیکی خدای تعالی و لعنت کند. (منتهی الارب ).
ماخلق ا. [ خ َ ل َ قَل ْ لاه ] (ع اِ مرکب ) آنچه خدا آفریده است از عالم و انسان و حیوان . (ناظم الاطباء).و در حدیث است : اول ماخلق اﷲ العق...
اصلحک ا. [ اَ ل َ ح َ کَل ْلاه ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ دعایی ) توفیق دهد خدای ترا به نیکودینی ، یا خدا ترا اصلاح کند. دعایی است : عمران گفت : اص...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۲۸ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.