الم 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʼLM 
    
							
    
								
        الم . [اَ ل ِ ] (ع  ص ) دردناک . رنجور. (از اقرب  الموارد).
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۲۲۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        علم  غیبی . [ ع ِ م ِ غ َ / غ ِ ] (ترکیب  وصفی ، اِ مرکب ) رجوع  به  علم  غیب  شود: علم  غیبی  نمیداند بجز پروردگار.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علم  کردن . [ ع َ ل َ ک َ دَ ] (مص  مرکب ) برکشیدن  تیغ و مانند آن . (آنندراج ) : زین  ایمنم  که  تیغ جدایی علم  کنی هر قطره  خونم  از تو جداگانه  پر ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید 
اینجا کلیک کنید.
                    
										
 
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید 
اینجا کلیک کنید.
                    
										
 
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید 
اینجا کلیک کنید.
                    
										
 
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عِلم داشتن. (مصدر) دانش داشتن: الف. دارای معلومات (برای مثال، در مورد امور علمی، ادبی، سیاسی، و غیره) بودن. ب. آگاهی داشتن (برای مثال، در مورد آنکه آق...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید 
اینجا کلیک کنید.
                    
										
 
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید 
اینجا کلیک کنید.
                    
										
 
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید 
اینجا کلیک کنید.
                    
										
 
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        کاستن از مجهولات و افزودن برآگاهی های بشری
بیشتر به معنای حصول نتیجه از فعالیتهای پژوهشی رسمی و اعلام  دستاورد آنها در نشریات معتبر علمی است که امروز...