گفتگو درباره واژه گزارش تخلف الم نویسه گردانی: ʼLM الم . [ اَ ل ُم ْ م َ ] (ع اِ فعل ) ۞ لغتی است در هَلُم َّ. (اقرب الموارد ذیل لمم )؛ یعنی بیا. رجوع به هلم شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲۲۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه واژه معنی علم نمودن علم نمودن . [ ع َ ل َ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) علم کردن . آماده کردن . || برافراشتن . || بادبان کشیدن . (ناظم الاطباء). رجوع به علم... فریدون علم فریدون علم . [ ف ِ رِ ع َ ل َ ] (ص مرکب ) پادشاهی که درفش او چون فریدون افراشته باشد. به کنایت پیروز و کامیاب . فریدون صفت : خسرو جمشیدجام ،... اژدهای علم اژدهای علم . [ اَ دَ ی ِ ع َ ل َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اژدهای رایت . صورت اژدها که بر علم نقش کنند. (رشیدی ) : اژدهای علم عزم ورا بهر ع... علم الادیان این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. علم الانساب این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. در فضیلت علم این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. علم برداشتن علم برداشتن . [ ع َ ل َ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) حمل علم . برگرفتن علم . || میدان گرفتن . (ناظم الاطباء). || کنایه از عزاداری و سوگواری . (آنن... علم حاجی باقر علم حاجی باقر. [ ع َل َ م ِ ق ِ ] (اِخ ) دهی است کوچک از بخش انارک شهرستان نائین واقع در 28 هزارگزی شمال انارک . ناحیه ایست جلگه ای و گرمس... علم الدین مصری علم الدین مصری . [ ع َ ل َ مُدْ دی ن ِ م ِ ] (اِخ ) علی بن محمدبن عبدالصمدبن عبدالاحدبن عبدالغالب همدانی سخاوی . رجوع به علم الدین سخاوی ش... قاسم علم الدین قاسم علم الدین . [ س ِ م ِ ع َ ل َ مُدْ دی ] (اِخ ) رجوع به قاسم لورقی شود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱۴ ۱۵ ۱۶ ۱۷ ۱۸ ۱۹ صفحه ۲۰ از ۲۳ ۲۱ ۲۲ ۲۳ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود