الم 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʼLM 
    
							
    
								
        الم . [ اَ لِف ْ لام ْ میم ْ ] (اِخ ) یعنی  انا اﷲ اعلم ؛ منم  خدای  که  میدانم . (ترجمان  علامه ٔ تهذیب عادل ). از حروف  مقطعه  یا فواتح  سور قرآن  کریم  است  ودر آغاز سوره های  دوم ، سوم ، بیست ونهم ، سی ام ، سی ویکم  و سی ودوم  آمده  است . صاحب  آنندراج  گوید: بدانکه  حروف  هجا که  در اوایل  بعضی  از سورتهای  قرآن  است  می شاید که هر حرفی  اشارت  به  صفتی  از صفات  خدا باشد بمناسبت  مقام ، چنانکه  الف  در «الم » اشارت  باشد به  اﷲ و لام  اشارت  به  لطیف  و میم  اشارت  به  محب ، و تقدیر چنین  باشد که اﷲ لطیف  و محب . و در کهیعص ، کاف  اشارت  به  کافی  باشدو ها اشارت  به  هادی  و یا اشارت  به  یقین  و عین  اشارت به  علم  و صاد اشارت  به  صادق  و می  شاید که  اشارت  بدیگر معانی  هم  باشد که  آن  را خدای  تعالی  داند - انتهی .میبدی  در تفسیر کشف الاسرار (ج  1 ص 41) آرد: علما را اختلاف  است  به  این  حروف  هجا که  در ابتداء سورتهاست ، محققان  علما بر آنند که  از متشابهات  قرآن  است  که  علوم  خلق  از آن  قاصر است ، و اﷲ بدانستن  آن  مستأثر. میگوید: «و ما یعلم  تأویله  الا اﷲ»، اﷲ داند که  چرا این  حروف  از دیگر حروف  اولیتر بود به  یاد کردن ، سرّ این  به  جز اﷲ نداند. بوبکر صدیق  از اینجا گفت : «اﷲ را در هر کتاب  سریست  و سر او در قرآن  این  حروف  است ». بعضی  از مفسران  گفتند که  این  نام  سوره  است  بدلالت  این  خبر که  مصطفی  علیه السلام  گفت : «ان اﷲ تعالی  قراء طه  و یس  قبل  ان  یخلق  السموات  و الارض  بالف  عام »؛ اﷲ تعالی  طه  ویس  برخواند پیش  از آفرینش  آسمان  و زمین  بهزار سال . معنی  آن  است  که  سوره ٔ طه  و یس  جمله  برخواند، پس  دلیل است  اینکه  طه  و یس  نام  سوره  است . ابن  عباس  گفت : سوگندهاست  که  اﷲ تعالی  یاد میکند به  حروف  هجا که  مدار نامهای  نیکو و صفتهای  بزرگوار خداوند عزوجل  به  این  حروف  است . و مراد به  این  سه  حرف  جمله ٔ حروف  تهجی  است ، و در لغت  عرب  رواست  که  جمله  را ببعض  عبارت  نهند چنانک  گفت : اذا قیل  لهم  ارکعوا لایرکعون  (قرآن  48/77)، رکوع  گفت  و مراد به  آن  جمله ٔ نمازست . و هم  از ابن  عباس روایت  کنند که  گفت : الم ، ای ؛ انااﷲ اعلم ، چنانست  که الف  اشارت  است  به  انا، و لام  اشارت  است  به  اعلم ، هر حرفی  بجای  خویش  معنی  میدهد بسر خویش . و گفته اند الم ّ، معنی  آن  است  که : الم  بک  جبرئیل ؛ ای  نزل  به  علیکم ، یعنی  این  آن  حروف  است  که  جبریل  از آسمان  فرودآورد بشما. و گفته اند... مشرکان ... تصفیر و تصفیق  میکردند ورسول  خدا به  آن  دلتنگ  و رنجور میشد پس  رب العالمین  آن  حروف  تهجی  فروفرستاد بیرون  از عادت  و برخلاف  سخن  ایشان ، تا ایشان  چون  آن  بشنیدند ایذاء رسول  بگذاشتند، و از تعجب  به  آن  سخن  به  استماع  آن  و مابعد آن  مشغول  شدند، این  قول  «ابوروق » است  و اختیار «قطرب ». قومی  گفتند این  حروف  در ابتداء سورتها اظهار اعجاز قرآنست  و تنبیه  عرب  بر صدق  نبوت  و رسالت  مصطفی ، که  چون  کافران  گفتند... لونشاء لقلنا مثل  هذا، اگر بخواهیم  ما نیز همچنان  بگوییم ، رب العالمین  گفت : اگر چنانست  که  شما میگویید، فأتوا بسورة من  مثله  (قرآن  23/2)؛ شما نیز از بر خویش  سوره ای  چنان  بنهید، که  این  کتاب  از این  حروف  تهجی  است  که  لغت  شما و کلام  شما بنا بر این  حروف  است ، پس  چون  نتوانستند و از آن  درماندند معلوم  شد که  قرآن  معجز است . (کشف  الاسرار ج  1 صص 41 - 43). و رجوع  به  همین  تفسیر و تفسیر ابوالفتوح  رازی  چ  3 ج  1 ص 56 و فرهنگ  ناظم  الاطباء و ماده ٔ «فواتح  سور» شود.
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۲۲۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        اهل علم. علم دو معنا دارد یکی معنای عام علم است در مقابل جهل قرار می گیرد و شامل تمامی علوم از علوم تجربی گرفته تا علوم انسانی و سایر علوم می شود که ش...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علم خان . [ ع َ ل َ ] (اِخ ) دهی  است  از دهستان  ناروئی  بخش  شیب آب  شهرستان  زابل  واقع در 30 هزارگزی  شمال  خاوری  سکوهه ، نزدیک  مرز افغانستان . ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علم خان . [ ع َ ل َ ] (اِخ ) دهی  است  از بخش  میان کنگی  شهرستان  زابل  واقع در 4 هزارگزی جنوب  ده  دوست  محمد نزدیک  مرز افغانستان . ناحیه ایست  جلگ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        نهر علم . [ن َ رِ ع َ ل َ ] (اِخ ) دهی  است  از دهستان  قصبه ٔ معمره ٔ بخش  قصبه ٔ معمره ٔ شهرستان  آبادان . در 5 هزارگزی  مشرق  نهر قصر و 29 هزارگزی ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید 
اینجا کلیک کنید.
                    
										
 
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علم حیل. نام عربی مکانیک=منجانیقون. مکانیک . [ م ِ ] (فرانسوی ، اِ) ۞ شاخه ای از علم فیزیک است که خواص اجسام مادی را در برابر اثر نیرو مطالعه می کند. ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علم نظر. [عِ مِ نَ ظَ]. (ا. مر.). فن نگاه کردن خوبان و معشوقان: کمال دلبری و حسن در نظربازی است به شیوه ٔ نظر از نادران دوران باش. حافظ (یادداشت مؤلف...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید 
اینجا کلیک کنید.
                    
										
 
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید 
اینجا کلیک کنید.
                    
										
 
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علم بخش . [ ع َ ل َ ب َ ] (نف  مرکب ) بخشنده ٔ علم . آنکه  درفش  و اختر بخشد.  ||  (اِ مرکب ) کنایه  از قسمت  و حصه  و بخشی  است  از غنایم ، که  به  س...