اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

الماس تراش

نویسه گردانی: ʼLMAS TRʼŠ
الماس تراش . [ اَ ت َ ] (نف مرکب ) آنکه یا آنچه الماس را تراشد. (از آنندراج ). آنکه الماس ودیگر گوهرها را تراش میدهد. (ناظم الاطباء). || (ن مف مرکب / ص مرکب ) نوعی از شیشه و جواهر حکاکی کرده شده . (از بهار عجم ) (از آنندراج ) :
عشق بر داغ دلم سوده ٔ الماس فشاند
دُرّ اشکم چه عجب گر بود الماس تراش ۞ .

اشرف (از بهار عجم ).


ظاهراً مراد از دُر، دُر نجف است که سنگی است سفید مشهور. (بهار عجم ) (آنندراج ). || آنچه تراش چون تراش الماس دارد. رجوع به تراش شود. || (اِ مرکب ) بمعنی سوده ٔ الماس هم آمده است . (آنندراج ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.