اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

الود

نویسه گردانی: ʼLWD
الود. [ اَل ْ وَ ] (ع ص ) آنکه بسوی عدل میل نکند و منقاد نگردد. سرکش و نافرمانبر. ج ، الواد. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). و رجوع به الواد شود. || گردن سطبر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). العنق الغلیظ.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۱ ثانیه
گلاب آلود. [ گ ُ ] (ن مف مرکب ) آلوده شده به گلاب : مگر زآن گل گلاب آلود گردم ببوی از گلستان خشنود گردم .نظامی .
غرض آلود. [ غ َ رَ ] (ن مف مرکب ) غرض آلوده . آنچه به غرض آلوده باشد. غرض آمیز: اخبار غرض آلود. سخنان غرض آلود.
غضب آلود. [ غ َ ض َ ] (ن مف مرکب ) پر از خشم . خشمناک . خشمگین . (ناظم الاطباء). غضبناک . خشم آلود. رجوع به غضب شود.
چرک آلود. [ چ ِ ] (ن مف مرکب ) چرکین . (آنندراج ).چرکین و ناپاک و پلید و ملوث و کثیف . (ناظم الاطباء). چرک آلوده . چرکن . || زخم آلوده به چر...
شرم آلود. [ ش َ ] (ن مف مرکب ) شرمنده و شرمگین و خجل و شرمنده روی . (ناظم الاطباء) : روی شرم آلود او زیور نمی گیرد به خودشبنم بیگانه را ره ن...
خجالت آلود. [ خ َ / خ ِ ل َ ] (ن مف مرکب ) خجالت زده . شرم زده . شرمگین . شرمسار. آمیخته از خجلت . این کلمه مرکب از «خجالت » و «آلود» است که «آ...
گریه آلود. [ گ ِرْ ی َ / ی ِ ] (ن مف مرکب ) داغدار شده از گریه و اشک . (ناظم الاطباء) : تماشای گل و شبنم گوارا باد بر بلبل که بوی گل نمی ارزد...
شهوت آلود. [ ش َهَْ وَ ] (ن مف مرکب ) آلوده به شهوت .
تهمت آلود. [ ت ُ م َ ] (ن مف مرکب ) تهمت زده . تهمت کش .تهمتی ، قریب به معنی هم . (آنندراج ). بدنام و منسوب به گناه و عیب و بدگمان . (ناظم ا...
شبهت آلود.[ ش ُ هََ ] (ن مف مرکب ) شبهت آلوده . آلوده به شبهه و اشکال . (فرهنگ فارسی معین ) : من کسی را دیدم در شبی که عظیم گرسنه بود لقم...
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۵ ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.