اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

الولو

نویسه گردانی: ʼLWLW
الولو. [ اُ ] (اِ) لولو. وجودی وهمی که بچه های خرد را بدان ترسانند. این لفظ را بصورت مخفف لولو بیشتر استعمال کنند. (فرهنگ نظام ). رجوع به لولو شود. || مَتَرسی که در مزارع نصب کنند. (از فرهنگ نظام ).
- الولوی سر خرمن .
- مثل الولوی سر خرمن .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
علولو. [ ع َل ْ لو لو ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان گرمادوز بخش کلیبر شهرستان اهر واقع در 40 هزارگزی شمال خاوری کلیبر و 40 هزارگزی راه شوسه ٔ ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.