اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

الیة

نویسه گردانی: ʼLY
الیة. [ اَل ْ ی َ ] (اِخ ) نام آبی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). از آبهای متعلق به بنی سُلَیم ، و اصمعی «ابن الیة» آورده است . شاعر گوید:
و من یتداع الجو بعد مناخنا
و ارماحنا، یوم ابن الیة، یجهل
کأنّهم ُ مابین الیة غدوة
و ناصفة الغراء هدی مجلل .
نصر گوید: «الیة ابرق » از بلاد بنی اسد نزدیک اَجفُر است و آن را ابن الیة گویند، و نیز گوید: الیةالشاة ناحیتی نزدیک طَرَف است و این «طرف » چهل و اند میل از مدینه فاصله دارد، بعضی گفته اند الیه وادیی است در فسح الجابیه ، و فسح نیز وادیی در جانب عُرُنَّة است . (از معجم البلدان ). و رجوع بهمین کتاب شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
محال الیه . [ م ُ لُن ْ اِ ل َی ْه ْ ] (ع ص مرکب ) حواله شده ٔ به او. احاله شده بدو.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
مضاف الیه . [ م ُ فُن ْ اِ ل َی ْه ْ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) (اصطلاح نحو) رجوع به مضاف شود.
مومی الیه . [ ما اِ ل َی ْه ْ ] (ع ص مرکب ) موماالیه . موماءالیه . مشارالیه . اشاره شده به سوی آن . اشاره شده به سوی او. مشارالیه . اشاره کرده شد...
شخصی است حقیقی یا حقوقی که کالایی برای او ارسال می گردد.
دارنده
بناء علیه . [ ب ِ ئَن ْ ع َ ل َ ] (ع ق مرکب ) بنابرآن . (آنندراج ). بناء علی ذلک . رجوع به این کلمه شود.
این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین این است: اجامینه ájâmine (اجامی: سنسکریت+ نه پسوند سغدی).**** فانکو آدینات 09163657861
اعضاءآلیه . [ اَ ءِ لی ی َ / ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آنها اعضاء مرکبه را گویند که اسم کل به تنهایی بر جزء آن صادق نباشد. شیخ الرئیس د...
مولی علیه در واقع «صغیر» یا «مجنون» یا «غیر رشیدی» است که عدم رشد یا جنون او متصل به صغر باشد. بنابراین، صغیر (مطلقاً) و مجنون و سفیه (در صورتی که جنو...
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۸ ۵ ۶ ۷ ۸ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.