اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

امار

نویسه گردانی: ʼMAR
امار. [ اَ ] (اِ) حساب . شمار. آمار. (از شرفنامه ) (آنندراج ). امار و همار و آمار و شمار و شماره از یک ریشه اند. (حاشیه ٔ مزدیسنا چ 1 ص 181).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
ابن عمار. [ اِ ن ُ ع َم ْ ما ] (اِخ ) رجوع به بنوعمار شود.
ابن عمار. [ اِ ن ُ ع َم ْ ما ] (اِخ ) ابن الندیم در باب کتب المؤلفة فی الانواء، یکی از کتابهای انواء را بدو نسبت می کند. رجوع به ابن عمار ثق...
عمار فتی . [ ع َم ْ ما رِ ف ِ تا ] (اِخ ) وی از حکام مراکشی «تمبکتو» از شهرهای سودان است . و از سال 1006 تا 1007 هَ .ق . حکومت کرد. (از معجم ال...
عمار عنسی . [ ع َم ْ ما رِ ع َ ] (اِخ ) ابن یاسربن عامر کنانی مذحجی عنسی قحطانی ، مکنی به ابوالیقظان . رجوع به عمار کنانی شود.
عمار غربی . [ ع َم ْ ما رِ غ َ ] (اِخ ) راشدی مالکی ، مکنی به ابوراشد و مشهور به غربی . وی ادیب و فقیه و شاعر و عارف به علوم نقلی و عقلی در...
عمار کوفی . [ ع َم ْ ما رِ ] (اِخ ) ابن معاویه ٔ دهنی عبدی کوفی . رجوع به عمار دهنی شود.
عمار خطمی . [ ع َم ْ ما رِ خ َ ] (اِخ ) ابن أوس بن خالدبن عبیدبن امیةبن عامربن خطمه ٔ انصاری خطمی . «ذهبی » نام او را عمار و «ابن حجر» آن ر...
عمار شرقی . [ ع َم ْ ما رِ ش َ ] (اِخ ) ابن احمد عجرود شرقی راشدی . از حکام «تمبکتو». رجوع به عمار راشدی (ابن احمد...) شود.
عمار ظفری . [ ع َم ْ ما رِ ظَف َ ] (اِخ ) ابن معاذبن زرارةبن عمروبن غنم بن عدی بن حارث بن مرةبن ظفر انصاری ظفری ، مکنی به ابونملة. صحابی ب...
عمار یاسر. [ ع َم ْ ما رِ س ِ ] (اِخ ) عماربن یاسربن عامربن مالک بن کنانةبن قیس بن حصین بن وذیم کنانی مذحجی عنسی قحطانی . صحابی مشهور پیغم...
« قبلی ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ صفحه ۷ از ۱۲ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.