اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

امران

نویسه گردانی: ʼMRʼN
امران . [ اَ م َرْ را ](ع اِ) ۞ بصیغه ٔ تثنیه درویشی و پیری سخت . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). در اساس است : نزل به الامران الهرم و المرض . و گفته اند آن دو صبر و ثفا است که خردل باشد. (از اقرب الموارد). صبر و ثفا. (منتهی الارب ) ۞ . صبر زرد و سپندان . (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۸ ثانیه
عمران برمکی . [ ع ِ ن ِ ب َ م َ ] (اِخ ) ابن موسی بن یحیی بن خالد برمکی . وی از برامکه بود و پدرش او را به جانشینی خود بر حکومت سند قرار داد...
عمران سدوسی . [ ع ِ ن ِ س َ ] (اِخ ) ابن حِطّان بن ظبیان بن لوذان بن حرث بن سدوس سدوسی یا هذلی ، مکنی به ابوشهاب . از تابعیان مشهور است . وی...
عمران تمیمی . [ ع ِ ن ِ ت َ ] (اِخ ) ابن فَصیل بن عائد تمیمی ، مکنی به ابوخالد. وی از صحابیان بود و گویند که او از صحابیانی است که به هرات...
عمران خزاعی . [ ع ِ ن ِ خ ُ ] (اِخ ) ابن حصین بن عبیدبن خلف بن عبدنهم بن حذیفةبن جهمةبن غاضرةبن حبشةبن کعب بن عمرو خزاعی ، مکنی به ابونُج...
مجموعه مهندسی عمران یا رشته عمران یکی از رشته های پر اهمیت و جذاب در مجموعه رشته های آزمون سراسری است که داوطلب در گروه آزمایشی علوم ریاضی و فنی می تو...
عمران واسطی . [ ع ِ ن ِ س ِ ] (اِخ ) ابن ابی عطاء واسطی ، مکنی به ابوحمزه . تابعی بود. رجوع به ابوحمزه ٔ واسطی شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
عمران عطاردی . [ ع ِ ن ِ ع ُ رِ ] (اِخ ) ابن ملحان عطاردی ، مکنی به ابورجاء. نام او راعمران بن تیم نیز گفته اند. وی صحابی بود و در صفةالصفوة...
عمران صنعانی . [ ع ِ ن ِ ص َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان صنعانی ، مکنی به ابوالهذیل . محدث است . رجوع به ابوالهذیل (عمران بن ...) شود.
پور دخت عمران . [ رِ دُ ت ِ ع ِ ] (اِخ ) عیسی بن مریم : ای زنده شد بتو تن مردم مانا که تو پور دخت عمرانی . ناصرخسرو.رجوع به عیسی بن مریم ش...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ صفحه ۸ از ۹ ۹ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.