اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

امری

نویسه گردانی: ʼMRY
امری .[ اِ م ِ ] (اِخ ) میشل پارتیچلی ۞ از مردم ایتالیا در سال 1596 م . در لیون متولد شد و در سال 1650 م . درگذشت . مازارن ۞ وی را بسمت نظارت و پیشکاری مالی برگزیده بود. وی با وضع بعضی از قوانین مالیاتی طرف بغض عامه قرار گرفت و باعث شورشی شد. رجوع به لاروس شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
عمری . [ ع ُ م َ ] (ص نسبی ) منسوب به عمربن خطاب . و در تداول عوام فارسی زبانان ، بر یک تن از اهل سنت اطلاق میشود. سنی . چهاریاری .
عمری . [ ع ُ م َ ] (اِخ ) مکنی به ابوحفص . رجوع به ابوحفص (عمری ...) شود.
عمری . [ ع ُ م َ ] (اِخ )علی بن علی . رجوع به علی عمری (ابن علی بن ...) شود.
عمری . [ع ُ م َ ] (اِخ ) علی بن محمد. رجوع به علی شجری شود.
عمری . [ ع ُ م َ ] (اِخ ) علی بن محمد. رجوع به علی شیرازی شود.
عمری . [ ع ُ م َ ] (اِخ ) علی بن مراد. رجوع به به علی عمری (ابن مرادبن ...) شود.
عمری . [ ع ُ م َ ] (اِخ ) قاضی تکریت .او راست : کتاب السبع الجاهلیات بغریبها و کتاب تفسیر مقصوره ٔ ابی بکربن درید. (از الفهرست ابن الندیم ).
جامع عمری . [ م ِ ع ِ ع ُ م َ ] (اِخ ) همان مسجد عتیق است . رجوع به جامع عتیق شود.
همتای پارسی این دو واژه ی عربی، لین است: شانت جیتی ŝānte-jiti (سنسکریت: صانتی śānti با اوستایی جیتی) ***فانکو آدینات 09163657861
امین عمری . [ اَ ن ِ ع ُم َ ] (اِخ ) امین بن خیراﷲ. (1150 - 1203 هَ .ق .). از نوابغ عراق و شاعر و دارای تألیفات بسیار است . (از اعلام زرکلی چ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۵ ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.