اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

امطی

نویسه گردانی: ʼMṬY
امطی . [ اُ] (ع ص ) راست و درازقامت . || (اِ) نام صمغی است که آنرا میخورند. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). بعضی آنرا لبان العذار گویند و علک الاعراب نیز خوانند بدان سبب که چنانکه علک را خایندعرب آن را خاید و گویند علک جوهریست شبه صمغ که آن را علک سازند و لبانه در حب امطی است و بعضی گویند امطی درختی است که در ریگ روید و برگ آنرا گاو میخورد. (از ترجمه ٔ صیدنه ٔ ابوریحان بیرونی ، نسخه ٔ خطی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
امتی . [ اُم ْ م َ ] (اِ) در منادی گویند، یعنی مادر من . (ناظم الاطباء).
امتی . [ اُم ْ م َ ] (اِخ ) (ابراهیم خراسانی ) از شاعران قرن دهم و از معتمدان دولت سلطان حسین میرزا گورکانی ومدتی ملازم قاضی سلطان تربتی ...
امتی . [ اُم ْ م َ ] (اِخ ) مولانا... از شاعران قرن دهم و یازدهم بود. رجوع به عرفات العاشقین تألیف تقی الدین اوحدی حسینی کازرونی و فرهنگ ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.