اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

امم

نویسه گردانی: ʼMM
امم . [ اُ م َ ] (ع اِ)ج ِ امّة. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). گروهها.جماعتها : مرابیع کرم و ینابیع حکم و مصابیح ظلم و مجاریح امم بودند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).
منکسرتر خود نباشم از عدم
کز دهانش آمدستند این امم .

مولوی (مثنوی ).


جز آستانه ٔ فضلت که مقصد امم است
کجاست در همه عالم وثوق اهل بها؟

سعدی .


سر ملوک جهان پادشاه روی زمین
خلیفه ٔ پدر و عم باتفاق امم .

سعدی .


|| پیروان پیغامبران :
سلطان یمین دولت و پیرایه ٔ ملوک
محمود امین ملت و آرایش امم .

فرخی .


شاه جهان بوسعید ابن یمین دول
حافظ خلق خدا ناصر دین امم .

منوچهری .


کریم السّجایا جمیل الشّیَم
نبی البرایا شفیعالامم .

(بوستان ).


|| حسان الوجوه طوال الامم ؛ نیکوروی و بلندقد. (ناظم الاطباء). و رجوع به امة و امت شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
امم . [ اَ م َ ] (ع مص ) قرب . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). نزدیک شدن . || (اِ) نزدیکی . (از المرجع). گویند اخذت ذلک من امم...
عمم . [ ع َ م َ ] (ع اِمص ) کلانی جثه در مردم و جز آن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || بسیاری . (منتهی الارب ). کثرت . (اقرب الموارد) ...
عمم . [ ع ُ م َ ] (ع اِ) تمام جسم و مال و جوانی . (از اقرب الموارد): استوی علی عممه ؛ برابر شد بتمام جسم و مال و شباب خود. (منتهی الارب ) ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.