اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

امنا

نویسه گردانی: ʼMNA
امنا. [ اُ م َ ] (از ع ، اِ) ج ِ امین . (از اقرب الموارد).مردمان امین و امانت دار. (ناظم الاطباء). زنهارداران . امینان . (فرهنگ فارسی معین ). امانت داران . (غیاث اللغات ) (از آنندراج ) (فرهنگ فارسی معین ) :
الحق امنای مال ایتام
همچون تو حلال زاده بایند.

سعدی .


|| کسانی که بر آنان اعتماد کنند. (از ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). معتمدان . استواران . (فرهنگ فارسی معین ). کسانی که بر آنان اعتماد کنند و از آنان ایمن باشند. بی بیم دارندگان . (از آنندراج ).
- هیئت امنا ؛ گروهی که در سازمانی چون دانشکده و جز آن نظارت داشته باشند.
|| (اصطلاح تصوف ) ملامتیه را گویند. (از تعریفات جرجانی ) (از فرهنگ فارسی معین ). فرقه ٔ ملامتیه را که یکی از فرقه های صوفیه است گویند، و آنان کسانی هستند که آنچه را در باطن و نهان خود دارند در ظواهر آشکار نسازند. (از اصطلاحات الصوفیه ٔ کمال الدین ابوالغنائم ).
- امنای تذکره ؛ ج ِ امین تذکره . (از فرهنگ فارسی معین ).
- امنای دولت ؛ کارگزاران دولت . (ناظم الاطباء).
و رجوع به امین شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
امناء. [ اُ م َ ] (ع اِ) ج ِ امین . رجوع به امنا شود.
امناء. [ اِ ] (ع مص ) منی انداختن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). منی بیرون آوردن . (ترجمان مهذب عادل بن علی ). منی افکندن . (تاج المصادر ...
امناء. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ مَنا. پیمانه ها. (از اقرب الموارد). فیدق منه [ من آس ] عشرة امناء و یلقی علیه ثلاثة قوادیس من عصیر العنب . (ابن بیط...
هیات امناء، مجموعه اشخاصی که در ساختارهای غیر شرکتی همانند بنیادها، کانون ها، موسسات، سازمان ها به عنوان عالی ترین رکن تصمیم گیرنده و سیاست گذار عمل م...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
امنع. [ اَ ن َ ] (ع ص ) با عز و ارجمندی . (ناظم الاطباء). || (ن تف ) منیعتر. بلندتر. استوارتر. (فرهنگ فارسی معین ).- امثال : امنع من ام قرفة ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.