امه . [ اَم ْه ْ ] (ع  مص ) 
 ۞  پیمان  کردن . (از شرح  قاموس ). عهد کردن  و پیمان  نمودن . (از منتهی  الارب ). امه  الرجل  امهاً (از باب  نصر)؛ عهد کرد و پیمان  نمود آن  مرد. (ناظم  الاطباء).  ||  اُمِه َ الرجل  (بطور مجهول )؛بی عقل  گردید آن  مرد. (منتهی  الارب ) (ناظم  الاطباء).