اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

امیر نظام

نویسه گردانی: ʼMYR NẒAM
امیر نظام . [اَ رِ ن ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) فرمانده سپاه .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
قاضی امیر نظام الدین . [ اَ ن ِ مُدْ دی ] (اِخ ) عبدالحی استرآبادی بن سید عبدالوهاب . از جمله ٔ اعاظم سادات گرگان است که مدتی مدید به منصب ...
امیرنظام . [ اَ ن ِ ] (اِخ ) حسنعلی خان ... گروسی . از رجال دوره ٔ ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه بود. رجوع به مجله ٔ یادگار سال 3 شماره ٔ 6 و 7 ...
امیرنظام . [ اَن ِ ] (اِخ ) رجوع به امیرکبیر (میرزا تقی خان ) شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.