اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

امین

نویسه گردانی: ʼMYN
امین . [ اَ ی َ ] (ع ن تف ) دروغتر. اکذب : احسن الشعر امینه و اعذبه اکذبه . (یادداشت مؤلف ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۳۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۸ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
محکی امین . [ م ُ ح َ اَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پاطاق بخش سرپل ذهاب شهرستان قصرشیرین ، واقع در9هزارگزی جنوب خاوری سرپل ذهاب کنار راه...
قاسم امین . [ س ِ اَ ] (اِخ ) از نویسندگان و دانشمندان مصر است که به سال 1865 م . در قاهره تولد و به سال 1908 م . وفات یافت . وی از مدارس ...
صالح امین . [ ل ِ ح ِ اَ ] (اِخ ) وی حاجب معتضد باﷲ عباسی است . رجوع به عقد الفرید ج 5 ص 406 شود.
حاجی امین . [ اَ ] (اِخ ) نام محلی است بشمال خمسه .
امین الدین . [ اَ نُدْ دی ] (اِخ ) ابن شیخ کریم و برادربزرگ منشی فداحسین (قرن 13 هجری ). به اردو و فارسی شعر میگفته و او راست رساله ٔ «نثر...
امین الدین . [ اَنُدْ دی ] (اِخ ) ابوزکریا یحیی بن اسماعیل اندلسی بیاسی . از دانشمندان مشهور زمان خود و در طب و ریاضیات استاد بود. از مغرب بمص...
امین الدین .[ اَ نُدْ دی ] (اِخ ) (امیر...) پسر شهاب الدین فضل .از سرداران و ملازم سلطان ابوسعید بهادر بود. (از حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 356)....
امین الدین . [ اَ نُدْ دی ] (اِخ ) جبرئیل بن شیخ صالح بن قطب الدین ، پدر شیخ صفی الدین اسحاق ، سرسلسله ٔ صفویان است . رجوع به حبیب السیر چ خ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ صفحه ۶ از ۱۴ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.