اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

امین

نویسه گردانی: ʼMYN
امین . [ اَ ] (اِخ ) محمدبن هارون الرشید دارای کنیه ٔ ابوموسی و ابوعبداﷲ،ششمین خلیفه ٔ عباسی بود (193 - 198 هَ .ق ./ 808 - 813 م .). او را محمد زبیده نیز گویند ۞ . امین در زمان پدر به ولیعهدی تعیین گردید و پسر دیگر هارون ، عبداﷲ ملقب به مأمون که مادرش ایرانی بود جانشین دیگر اعلام و مقرر گردید تا بعد از امین خلافت با او باشد، و حکومت قلمرو خلافت مشرق همدان به وی واگذار گردید. بعد از مرگ هارون (193 هَ .ق .) در بغداد با امین بیعت شد و بین امین و مأمون اختلاف پدید آمد و مأمون تحت تعلیمات فضل بن سهل موقعخود را تحکیم کرد و با سرداری هرثمه و طاهر و به پشتیبانی ایرانیان در طی چند جنگ بر امین غالب آمد و امین که در بغداد محاصره شده بود سرانجام تسلیم گردیدو بدست سربازان خراسانی بقتل رسید. (از تاریخ ایران سر پرسی سایکس ترجمه ٔ فخر داعی گیلانی ج 2 ص 7). و رجوع به تاریخ بیهقی (فهرست اعلام ) و اعلام زرکلی شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۳۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
امین لشکر. [ اَ ل َ ک َ ] (اِ مرکب ) از القاب دوره ٔ قاجاری بود. رجوع به فهرست اعلام تاریخ اجتماعی و اداری دوره ٔ قاجاریه تألیف مستوفی چ ...
امین قمی . [اَ ن ِ ق ُ ] (اِخ ) احمدقلیخان . در زمان عالمگیر پادشاه هند در زمره ٔ ملازمان شاهی درآمد و در زمان محمدشاه به امارت رسید و در حمل...
امین قمی . [ اَ ن ِ ق ُ ] (اِخ ) میرمحمد امین بزاز، فرزند میرابوالفتح بزاز. شاعر قرن یازدهم هجری بود. ازوست :من نمی دانم درین صحرا شکارانداز ...
امین ملک . [ اَ می م َ ل ِ ] (اِخ )پسردایی و پدرزن جلال الدین خوارزمشاه . در موقع حمله ٔچنگیزخان حاکم هرات بود و در وقت عبور جلال الدین از آ...
علی امین . [ ع َ ی ِ اَ ] (اِخ )ابن محمد امین بن موسی بن حیدربن احمد. فقیه بود و درسال 1249 هَ . ق . مسموم گشت و در شقرا از اعمال جبل عامل ...
علی امین . [ ع َ ی ِ اَ ] (اِخ ) ابن محمود امین . فقیه واصولی بود که در حدود سال 1276 هَ . ق . در شقرا متولد شد و در همانجا آغاز به تحصیل کرد ...
چهار امین . [ چ َ اَ ] (اِخ ) چهارخلیفه : ابابکرو عمر و عثمان و علی (ع ). (ناظم الاطباء). || کنایه از مجتهدین چهارگانه ٔ تسنن : شافعی و ابوحنی...
روح امین . [ ح ِ اَ ] (اِخ ) روح الامین . جبرئیل : برند و خوانند از ابلهی و حمق و جنون ثنای روح امین را بنزد دیو رجیم . سوزنی .و رجوع به روح...
محمد امین . [ م ُ ح َم ْ م َ دِ اَ ] (اِخ ) سی و دومین از خانان اوزبک خیوه (1261 - 1271 هَ . ق .). (طبقات سلاطین اسلام ص 251).
نام قبلی شهرستان وشهرمبارکه ی اصفهان در زمان قبل از صفویه
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۱۴ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.