اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ان

نویسه گردانی: ʼN
ان . [ اِ ] (ع حرف ) اگر. (ترجمان علامه جرجانی مهذب عادل بن علی ) (فرهنگ فارسی معین ). به معنی «اگر» است برای شرط و دو فعل را جزم میدهد مانند: «ان ینتهوا یغفر لهم ما قد سلف » (قرآن 38/8) و «ان تعودوا نعد» (قرآن 19/8). و گاهی مقترن به «لا» آید و در این هنگام «به «اًلاّ » استثنائیه مشتبه گردد مانند: «الا تنصروه فقد نصره اﷲ» (قرآن 40/9) و «الا تنفروا یعذبکم » (قرآن 39/9). (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) :
شک نیاوردگان کرده یقین
ان و لوشان بجای رای رزین .

دهخدا (از فرهنگ فارسی معین ).


- ان ... و ان ؛ خواه ... و خواه : ان کسب و ان خسر یندم ؛ خواه کسب کند و خواه زیان ببرد پشیمان میشود. (از دزی ج 1 ص 39). || حرف نفی است به معنی «ما» و در این هنگام بعد از آن جمله ٔ اسمیه واقع میشود مانند «ان الکافرون الا فی غرور» (قرآن 20/67) و یا بعد از آن جمله ٔ فعلیه واقع میشود مانند: «ان اردنا الا الحسنی ». (قرآن 107/9). و بعضی گفته اند «ان » نافیه نیست مگر آنکه بعد از آن «الا» و «لما» بیاید مانند «ان کل نفس لما علیها حافظ» (قرآن 4/86)، و این قول مردود است بنا بآیه ٔ زیر از قرآن : «ان عندکم من سلطان » (68/10) و «قل ان ادری اقریب ما توعدون » (25/72). (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). || مخفف از «اًن َّ» باشد و در این صورت بعد از هر دو جمله ٔ اسمیه و فعلیه می آید اما در اسمیه اعمال و اهمال هر دو جایز است و در فعلیه اهمال واجب ، و هرکجا که بعد از آن لام مفتوح واقع شود «ان » مخفف است مانند: «ان زید لأخوک ». (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). || زاید آید، مانند: ما ان اتیت بشی ٔ انت تکرهه . (از شرح قاموس ) (از ناظم الاطباء). و مانند:
ما ان رأینا ملکاً اغارا
اکثر منه قرة وقارا.

(منتهی الارب ).


|| بمعنی «قد» آید و گفته اند از آنست : «ان نفعت الذکری » (قرآن 9/87). (از ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). || بنا بقول کوفیها بمعنی «اذ» می آید مانند «واتقوا اﷲ ان کنتم مؤمنین » (قرآن 57/5) ۞ و مانند «لتدخلن المسجد الحرام ان شاء اﷲ آمنین ». (قرآن 27/48) ۞ . || بمعنی «اذا» است ، مانند «ان استحبوا الکفر علی الایمان ». (قرآن 23/9). (ازتاج العروس ). و رجوع به امثال و حکم مؤلف ج 1 ص 286ببعد شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۰۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
پانته ان . [ ت ِ اُ ] (اِخ ) ۞ هیکل مشهور که تقریباً در وسط میدان مارس شهر روم واقع است و بدانجا همه ٔ ارباب انواع را عبادت می کردند و ویپ ...
پانته ان . [ ت ِ اُ ] (اِخ ) بنای مشهوری بپاریس در میدانی بهمین نام در محل بنای قدیم «سنت ژِنه ویو» از 1754م . (1167 هَ . ق .) تا 1780م . (...
عان عان . (اِ صوت ) حکایت صوت خر. عرعر. نهیق : بترنم هجای من خوانی سرد و ناخوش بود ترنم خرچو به عان عان رسی فرومانی ای مه عان عان خر نه...
پانتال ان . [ ل ِ اُ ] (اِخ ) (قدیس ...) ۞ یکی از پیشوایان مسیحی . مولد نیکومدیاوی شغل طبابت می ورزید و در دوره ٔ حکومت دیوکلسین ۞ درجه ٔ ش...
ان کان و لابد. [ اِ کان َ وَ ب ُدْ دَ ] (ع جمله ٔ شرطیه ، ق شرطی ) در صورت لزوم . در صورت ناچاری . اگر چاره ای نیست .
و ان یکاد خواندن .[ وَ اِ ی َ / اِی ْ ی َ خوا / خا دَ ] (مص مرکب ) آیه ٔ«و ان یکاد» برای چشم زخم بر کسی دمیدن : و ان یکاد همی خواند جبرئیل ا...
کنترل سی‌ان‌سی کنترل رقمی رایانه‌ای یا سی‌ان‌سی به راهبری ماشین‌ابزار صنعتی از با استفاده از رایانه‌ای گفته می‌شود. سی‌ان‌سی (CNC) کوتاه‌شدهٔ ‎Com...
عان . [ عان ن ](ع اِ) رسن دراز. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
عان . [ نِن ْ ] (ع ص ) عانی . اسیر و بندی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به عانی شود.
په ان . [ پ ِ اُ ] (اِخ ) ۞ پزشک خدایان . وی «مارس » را که بدست «دیوبد» مجروح شده بود، معالجه کرد.
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۱۱ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.