اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

انبوه گردیدن

نویسه گردانی: ʼNBWH GRDYDN
انبوه گردیدن .[ اَم ْ گ َ دی دَ ] (مص مرکب ) انبوه شدن . گرد آمدن وبسیار شدن . تجمیم . تجمم . (منتهی الارب ) :
چو انبوه گردد بر دژ سپاه
گریزان و برگشته از رزمگاه .

فردوسی .


تکرفوء؛ انبوه و برهم نشسته گردیدن موی و جز آن . عکش النبت ؛ بسیار و انبوه گردید و در خود پیچید. (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.