اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

انتثار

نویسه گردانی: ʼNTṮAR
انتثار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) پراکنده شدن . (ترجمان جرجانی مهذب عادل بن علی ) (ناظم الاطباء) ۞ (از المنجد) (آنندراج ). || بینی افشاندن بعد از آب درکردن در آن . (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ). استنشاق آب ، پس بیرون آوردن آن با نفس بینی . (از اقرب الموارد). بینی افشاندن و پس آب در بینی کردن . (یادداشت مؤلف ). || آب در بینی کردن . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || افشانده شدن . (ترجمان جرجانی مهذب عادل بن علی ). || (اِمص ) پراکندگی : چون قواعد دین مختل و مراسم سیاست مبهم و مهمل ماند... قواعد عفاف و استعفاف اختلال و انتثار ۞ پذیرد. (سندبادنامه 5). مملکت اختلال و انتثار پذیردو حاسدان و قاصدان از اطراف ممالک سر برآرند. (سندبادنامه ص 225). و تمامت رجال و نساء و بنین و بنات ثیاب مروارید ریز که ... میخواستند که پیش از هنگام انتثار از غیرت منتثر گردند. (تاریخ جهانگشای جوینی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
انتسار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) انتشار. (از اقرب الموارد).
انتصار. [ اِ ت ِ ] (ع مص )داد ستدن . (منتهی الارب ) (ترجمان جرجانی مهذب عادل بن علی ) (آنندراج ) (فرهنگ فارسی معین ). داد بستدن . (تاج المصادر...
انتصار. [ اِ ت ِ ] (مأخوذ از ع ، اِمص ) کینه کشی . انتقام : بر عزم انتصار و طلب ثار بر جانب قومش رحلت کرد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 72). ایلک خ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.