اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اندام دادن

نویسه گردانی: ʼNDʼM DʼDN
اندام دادن . [ اَ دَ ] (مص مرکب ) نظم دادن . مرتب ساختن . آراستن . (فرهنگ فارسی معین ). خوش اسلوب و خوش ترکیب ساختن . (آنندراج ). اصلاح کردن :
ز الزام پیاپی مدعی ملزم نمی گردد
اگر صدسال اندامش دهی آدم نمی گردد.

صائب (از آنندراج ).


|| خاصیت چیزی را بچیز دیگر دادن :
میدهد از سادگی اندام آتش را بچوب
آنکه می خواهد بچوب گل کند عاقل مرا.

(از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.