انذار. [ اِ ] (ع  مص ) آگاه  ساختن  و ترسانیدن . (از منتهی  الارب ) (از ناظم  الاطباء). نَذر. نُذر. نُذُر. نذیر. (منتهی  الارب ) 
 ۞. آگاه  ساختن  و ترسانیدن  از عواقب  امری  پیش  از فرارسیدن  آن . (از اقرب  الموارد). بیم  کردن . (ترجمان  القرآن  جرجانی ). ترسانیدن  و پند دادن . (غیاث  اللغات ) (آنندراج ). بیم  دادن . (یادداشت  مؤلف ).  ||  بیم  کردن  در ابلاغ . (از منتهی  الارب ) (از ناظم  الاطباء). ترسانیدن  در ابلاغ . (از اقرب  الموارد). ابلاغ . (تاج  المصادر بیهقی  نسخه  کتابخانه ٔ لغت نامه  ورق  
132 الف ).
-  
ایام الانذار (در اصطلاح  طب  قدیم ) ؛ بعضی  روزها بود که  خبر دهد که  بحران  خواهد بود. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). و رجوع  به  قانون  ابوعلی  سیناکتاب  چهارم  ص  
58 س  
14 و تقدمة در همین  لغت نامه  شود.
 ||  (اِمص ) آگاهی . پند. نصیحت . تنبه . (از ناظم  الاطباء). تهدید. (یادداشت  مؤلف ) 
:  بسیار تنبیه  و انذار و موعظات  نمود و وی  را گسیل  کرد. (تاریخ  بیهقی  چ  ادیب  ص  
597). و از حضرت  پادشاه  وعد و وعید و استمالت  و انذار می فرمودند. (جهانگشای  جوینی ).
لیک  تلخ  آمد ترا گفتار من 
خواب  می گیرد ترا زانذار من . 
مولوی  (مثنوی ).
در نبی  انذار اهل  غفلت  است 
کانهمه  انفاقهاشان  حسرت  است .
مولوی  (مثنوی ).