انزوا
نویسه گردانی:
ʼNZWʼ
انزوا. [ اِ زِ ] (ع اِمص ) گوشه نشینی و کناره جویی از مردم و خانه نشینی . (ناظم الاطباء). گوشه نشینی و یک سو شدن از خلق . (غیاث اللغات ). گوشه گیری . گوشه گرفتن ازخلق . (یادداشت مؤلف ). کناره گیری . عزلت . اعتزال . اعتزال جستن . منزوی شدن . انعزال . (از یادداشتهای لغت نامه ). || (اِ) گوشه ٔ خانه . (مؤید الفضلاء).و رجوع به انزوا و انزوا جستن و انزوا گرفتن شود.
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
انزواء. [ اِ زِ ] (ع مص ) دور شدن و زاویه گرفتن .(از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). یک سو شدن و فراهم آمدن و گوشه گرفتن . (آنندراج ). واهم آ...
انزوا جستن . [ اِ زِ ج ُ ت َ ] (مص مرکب ) گوشه نشینی اختیار کردن . (ناظم الاطباء). عزلت اختیار کردن . منزوی شدن . گوشه گرفتن . کناره گرفتن . مع...
انزوا گرفتن . [ اِ زِ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) گوشه گرفتن . عزلت گرفتن : صحرای دولت تو خوش و سبز و خرم است نتوان گرفت بیهده در خانه انزوا.م...
انضواء. [ اِ ض ِ ] (ع مص ) مایل شدن بسوی چیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). فراهم آمدن بسوی چیزی . (از اقرب الموارد). گرد آمدن . جمع شدن ....