اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

انسب

نویسه گردانی: ʼNSB
انسب . [ اَ س َ ] (ع ن تف ) مناسب تر. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). الیق . اولی . (یادداشت مؤلف ). مناسب تر و ماننده تر و همشکل تر. (ناظم الاطباء). || عالم تر به علم انساب . عالم تر به نسب : عقیل بن ابی طالب برادر علی بن ابیطالب علیه السلام انسب قریش و اعلم آنان به ایام عرب بود. (از منتهی الارب بنقل یادداشت مؤلف ). || هذا الشعر انسب ؛ یعنی این شعر بسیار لطیف است از روی عشقبازی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بسیار لطیف از روی عشقبازی (شعر). (یادداشت مؤلف ).
- امثال :
انسب من ابن لسان الحمرة . (از یادداشت مؤلف ).
انسب من دغفل .
انسب من قطاة .
انسب من کثیر .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
انصب . [ اَ ص َ ] (ع ص ) گوسپند راست سرون و خر افراشته گوش . (مهذب الاسماء): تیس انصب ؛ تکه ٔ ایستاده شاخ . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.