اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

انسی

نویسه گردانی: ʼNSY
انسی . [ اِ ] (ع ص نسبی ، اِ) ضد وحشی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) :
نه وحشی دیدم آنجا و نه انسی
نه راکب دیدم آنجا و نه راجل .

منوچهری .


که عمری شد که همجنسی ندیدم
بجز وحشی دگر انسی ندیدم .

(منسوب به نظامی ).


|| اصطلاح طب ) طرف درون عضو. (از آنندراج ). جانب چپ از هر چیز. اصمعی گفته است جانب راست از هر چیز و نیز گفته هر دو عضو انسان مانند دو ساعد و دو قدم و هرچه رو به انسان دارد انسی است و هرچه پشت به انسان دارد وحشی است . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ). از دستها و پاها آنچه رو بداخل دارد. (از اقرب الموارد). جانب اندرونی عضو و هر چیز و جانب راست . (غیاث اللغات ). آن سوی چیز که روی بدرون دارد مثلاً جانب انسی دست یا پای آن سوی است که ابهام در آن است . جانب انسی ِ در، آن است که روی به اطاق دارد نه به حیاط. سوی درونی . آن سوی از تن یا اعضاءتن یا چیز دیگر که روی به درون سوی دارد. جانب درونی هرچیز. آن جانب چیزی که بسوی تو باشد. درون سو. درون رویه . سوی پای که روی با مردم دارد. سوی اندرونی پای . آن طرف از حرفی یا صحیفه ای که چون برابر نهی در مقابل دست چپ افتد. (از یادداشتهای مؤلف ). (اصطلاح خطاطی ) طرف راست قط قلم ، انسی و طرف چپ وحشی است :
زد کاتب صنعت از پی ایجاد رقم را
این هردو جهان انسی و وحشی است قلم را.

عالی (از آنندراج ).


|| شکم کمان که روی به کشنده باشد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). روی کمان که بطرف کماندار باشد. (آنندراج ). انسی کمان ،آن روی کمان که فراکشنده دارد. (یادداشت مؤلف ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
عنسی . [ ع َ ] (اِخ ) علی بن موسی بن عبدالملک اندلسی . رجوع به علی عنسی شود.
عنسی . [ ع َ] (اِخ ) علی بن یحیی یمانی . رجوع به علی عنسی شود.
انثی . [ اُ ثا ] (ع اِ) ماده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (ترجمان جرجانی مهذب عادل بن علی ) (مهذب الاسماء). ماده که در مقابل ...
عمار عنسی . [ ع َم ْ ما رِ ع َ ] (اِخ ) ابن یاسربن عامر کنانی مذحجی عنسی قحطانی ، مکنی به ابوالیقظان . رجوع به عمار کنانی شود.
علی عنسی . [ ع ی ِ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن احمد عنسی صنعانی . ادیب و شاعر بود و در صنعاء متولد شد و در جمادی الاولی یا جمادی الاَّخره ٔ سال 113...
علی عنسی . [ ع َ ی ِع َ ] (اِخ ) ابن موسی بن عبدالملک بن سعید عنسی اندلسی غرناطی مغربی . مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن سعید. رجوع به اب...
علی عنسی . [ ع َ ی ِ ع َ ] (اِخ ) ابن یحیی . ملقب به شمس الدین . شاعریمانی . وی از بنی عنس و از مذحج بود و مورد خشم الملک المظفر رسولی واقع ...
کنترل سی‌ان‌سی کنترل رقمی رایانه‌ای یا سی‌ان‌سی به راهبری ماشین‌ابزار صنعتی از با استفاده از رایانه‌ای گفته می‌شود. سی‌ان‌سی (CNC) کوتاه‌شدهٔ ‎Com...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.