انضمام
نویسه گردانی:
ʼNḌMAM
انضمام . [ اِض ِ ] (ع مص ) فراهم آمدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). باهم آمدن . (تاج المصادر بیهقی ). فاهم آمدن . تضامم . (مجمل اللغة). فراهم آمدن چیزی به چیزی و پیوستگی و آمیختن و بهم شدن . (از غیاث اللغات ) (آنندراج ). || باریک میان گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || (اِمص ) افزونی . افزون شدگی . پیوستگی چیزی بچیزی . (ناظم الاطباء).
- به انضمام ؛ بعلاوه و به افزایش و به اضافه . (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
انزمام . [ اِ زِ ] (ع مص ) بسته شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). استوار شدن . اشتداد. (از اقرب الموارد).