اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

انفس

نویسه گردانی: ʼNFS
انفس . [ اَ ف ُ ] (ع اِ) ج ِ نَفْس . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (دهار). ج ِ نفس که به معنی روح و ذات است و عالم انفسی مراد از عالم ارواح و عالم باطنی و آفاقی کنایه از عالم ظاهری و عالم اجسام . و می تواند که عالم انفس و آفاق همین عالم ظاهری باشد چه اکثر نفوس و جمیع افق در همین عالم ظاهری موجودند. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). نفسها. جانها. روانها :
چون من سخن بشاهین برسنجم
آفاق و انفسند موازینم .

ناصرخسرو.


ز آفاق و ز انفس دو گوا حاضر کردش
بر خوردنی و شربت من پیر هنرور.

ناصرخسرو.


هر آن چیزی که در آفاق موجود است هستی را
در انفس مثل آن بنهاده ایزد سربسر برخوان .

ناصرخسرو.


|| عالم صغیر. (یادداشت مؤلف ). و رجوع به آفاق و انفسی شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۰ ثانیه
انفس . [ اَ ف َ ] (ع ن تف ) گرانمایه تر: انفس المال ؛ گرانمایه ترین مالها. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نفیس تر. (مهذب الاسماء): فانفس الد...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
سیر در آفاق و انفس، یعنی تفکر در لطایف وجود آدمی و مشاهدة دقایق هستی، مطلبی است که به صورتهای مختلف در نوشته‎های دانشمندان اسلامی مطرح شده است. الف ...
عنفس . [ ع ِ ف ِ ] (ع ص )ناکس کوتاه بالا. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). شخص لئیم و پست و کوتاه قد. (از اقرب الموارد).
عنفص . [ ع َ ف َ ] (ع ص ) زن پلیدزبان کم حیا. || زن لاغربدن بسیارحرکت . || زن پلید تباه کار. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاط...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.