انگشت نمایی . [ اَ گ ُ ن َ
/ ن ِ
/ ن ُ ] (حامص مرکب ) شهرت کردگی درنیک نامی و یا بدنامی ولی در بدنامی بیشتر استعمال میکنند. (ناظم الاطباء). معروفیت . رسوایی
: عشق و درویشی و انگشت نمایی و ملامت
همه سهل است تحمل نکنم بار جدایی .
سعدی .
|| نمایش چیزی به انگشت . (ناظم الاطباء).