اور
نویسه گردانی:
ʼWR
اور. [ اَ ] (ع مص ) جماع کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). درآمیختن با زن . (منتهی الارب ). || (اِ) باد شمال و جنوب . (ناظم الاطباء).باد شمال . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || جنبش ابر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ).
واژه های همانند
۱۰۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
بیخ آور شدن . [ وَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) ریشه به انبوه کردن . با ریشه ٔ بسیار شدن . رسوخ . (ترجمان القرآن ) (تاج المصادر بیهقی ). اعراق . (زوزنی )...
زبان آور شدن . [ زَ وَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) فصیح و بلیغ شدن . فُصح . (منتهی الارب ). رجوع به زبان آور شود.
گیاهان خلط آور
این گیاهان سبب آسان شدن یا سرعت گرفتن خروج ترشحات برنشی از برنشها و نای میشوند. اما، این اصطلاح نیز در عمل با بیدقتی مورد استفاده ق...
گیاهان خواب آور، داروهای مسکن عصبی nervine هستند که کمک میکنند تا در انسان حالت خواب عمیق و شفا بخش ایجاد شود. این گیاهان از گیاهان خفیف حاوی اسانس ف...
قاعده آور emmenagogue به طور گسترده برای شرح گیاهانی به کارمیرود که در درمان بیماریهای دستگاه تولید مثل زنانه مورد استفاده قرار میگیرند. با کمی اغ...