اوزة
نویسه گردانی:
ʼWZ
اوزة. [ اِ وَزْ زَ ] (ع اِ) مؤنث اِوَزّ، مرد کوتاه ستبر و بط و غیره . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به اوز شود.
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
عوزة. [ ع َ زَ ] (ع اِ) یکی عوز. یک حبه ٔ انگور. (ازمنتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به عوز شود.
اوذح . [ اَ ذَ ] (ع ص ) لئیم . (اقرب الموارد). زبون و پست . (ناظم الاطباء).
اوضح . [ اَ ض َ ] (ع ن تف ) واضح تر. آشکارتر. (ناظم الاطباء). پیداتر. روشن تر. (آنندراج ). هویداتر.
عوذة. [ ذَ ] (ع اِ) افسون و تعویذ. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).رقیه و تعویذی که انسان برای جلوگیری از ترس یا جنون یا نظر زدن ...