اوس
نویسه گردانی:
ʼWS
اوس . [ اَ ] (ع مص ) عطا دادن . || عوض دادن از چیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || (اِ) گرگ درنده . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). گرگ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || عطا. (منتهی الارب ). || غنیمت . || فرصت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۲۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
عوص . (اِخ )ابن ارم بن سام بن نوح . پدر عاد است ، و قحطانیه به اوانتساب دارند. (از منتهی الارب ) (از الاعلام زرکلی ).
عوص . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عوف بن عذرةبن زیداللات بن رفیدةبن ثوربن کلب بن وبرة. جدی جاهلی است و بطنی از کلب از قحطانیه را تشکیل میدهد. (از...
عوث . [ ع َ ] (ع مص )برگردانیدن کسی را از امر، چندان که متحیر گردد. (ازمنتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
عووص . [ ع َ ] (ع ص )گوسفند که شیر ندهد هرچند کوشش کنند. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).