اوعر
نویسه گردانی:
ʼWʽR
اوعر. [ اَ ع ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ وعر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به وعر شود.
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
صف آوار. [ ص َ ] (نف مرکب ) جنگی . صف شکن . مبارز : بدانگه که سالش ده و چار شدسوار و دلیر و صف آوار شد.(گرشاسب نامه ).