اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اول

نویسه گردانی: ʼWL
اول . [ اُ وَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ اولی ̍ که مؤنث اول است . (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۰۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
صدر اول . [ ص َ رِ اَوْ وَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) در تداول عوام ، آغاز. دیرباز. از روزگار قدیم : از صدراول همین طور بوده است . از صدر اول خرا...
قدر اول . [ ق َ رِ اَوْ وَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) (اصطلاح نجوم ) رجوع به قدر شود.
امر اول . [ اَ رِ اَوْ وَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از صادر اول . (انجمن آرا).
ارد اول . [ اُ رُ دِ اَوْ وَ ] (اِخ ) پادشاه اشکانی . این شاه پس از برادربتخت سلطنت تمام ایران نشست . در باب سنه ٔ جلوس او اختلاف است بعضی...
پل اول .[ پ ُ ل ِ اَوْ وَ ] (اِخ ) پاپ از سال 757 تا 767 م .
پل اول . [ پ ُ ل ِ اَوْ وَ ] (اِخ ) امپراطور روسیه پسر کاترین دوم متولد در پطرسبورگ بسال 1754 م . وی از 1796 تا 1801 م . سلطنت کرد و بر اثر تو...
پی اول . [ ی ِ اَوْ وَ ]اول (اِخ ) ۞ (سن ...) پاپ مسیحی از سال 140 تا 155 م . مولد آکیه . وی به رّد و جرح دوطریقه ٔ مسمی به «والنتین و ما...
این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: فاتام یانس fâtâm yâns (فاتام از سغدی: fatam: اول + یانس. «اوستایی»: شخص)**** فانکو آدینات 09163657861
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
لتر اول . [ ل ُ ت ِ رِ اَوْ وَ ] (اِخ ) ۞ امپراطور روم غربی . پسر لوئی «لودبنور» و ارمنگارد. وی مغلوب برادران خود گشت . (855-795 م .).
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲۱ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.