اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اهل طیلسان

نویسه گردانی: ʼHL ṬYLSAN
اهل طیلسان . [ اَ ل ِ طَ / طِ ل َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) طیلسان پوش . عالم دین :
وز مال شاه و میر چو نومید شد دلم
زی اهل طیلسان و عمامه و ردا شدم .

ناصرخسرو.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.