اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ای

نویسه گردانی: ʼY
ای .(ع ق ) حرف ایجاب به معنی نعم و یا سوگند آید مانند:ای واﷲ. ای نعم واﷲ. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۰ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
آیَ (اوستایی) با این، به این
عی . [ ع َی ی ] (ع مص ) بمعنی عُواء است در همه ٔ معانی . رجوع به عُواء و اقرب المواردو منتهی الارب شود. عَوّة. عَویة. || درماندن در کار، ی...
عی . [ ع َی ی ] (ع ص ) درمانده در کار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). شخصی که درکار خود مانده باشد یا به مراد خود راه نیافته ...
عی . [ عی ی ] ۞ (ع مص ) بسته شدن بر کسی سخن و بیان کردن نتوانستن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). درمانده شدن در سخن . (غیاث اللغ...
عی . [ عی ی ] (ع اِمص ) درماندگی در سخن . ضد بیان . || درماندگی در کار. || راه نیافتن به مراد و عجز از اجرای مراد. || عدم توانایی بر اس...
عی . [ ع َی ی ] (اِخ ) ابن عدنان . نام برادر معد است . (از منتهی الارب ).
آی . (صوت ) صوتی است نشانه ٔ ضجرت از درد: آی دلم . آی سرم . || نشانه ٔ حسرت و دریغ : آی دریغا که خردمند راباشد فرزند و خردمند نی . رودکی .|| ...
آی . (ع اِ) ج ِ آیت و آیه .
عی عی . [ ع َ ع َ ] ( صوت ) کلمه ای است که بدان گوسپند را زجر کنند، و آن در خراسان مصطلح است .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.