ایگ
نویسه گردانی:
ʼYG
ایگ . (اِخ ) ایج (دارابگرد) مولد عضدالدین ایجی . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). ولایتی است از ولایات فارس . (برهان ). لغتی در ایج یا ایج معرب آنست که نام محلی است در پارس . (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 131). رجوع به معجم البلدان ذیل کلمه ٔ ایج و نزهة القلوب ص 187 و 138. و رجوع به ایج شود.
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
اَئُگَ: (اوستایی) 1ـ گفتن، اظهار داشتن، بیان کردن، زیاده¬گویی کردن 2ـ خواندن