ایم
نویسه گردانی:
ʼYM
ایم . (اِ) مردی را گویند که زنش مرده باشد.(برهان ) (ناظم الاطباء). و رجوع به ماده ٔ بعد شود.
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
آیَم (اوستایی) واگذار ـ حواله کردن به. 2ـ دادن به 3ـ بسر بردن 4ـ سپری کردن 5 ـ تن دادن، تسلیم شدن
عائم . [ ءِ ] (اِخ ) بتی است . (منتهی الارب ).