اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ایم

نویسه گردانی: ʼYM
ایم . (ضمیر) ضمیر متصل یعنی ما. (ناظم الاطباء). ضمیرشخصی متصل فاعلی است و در دو مورد بکار رود: 1 - پس از وجه وصفی (صفت مفعولی ) مانند رفته ایم . زنده ایم . 2 - بصورت مبدل ، «ییم » در کلمات مختوم به «الف » و «ی » و «و» مانند: تراایم ، داناایم ، بیناایم ، رفتنی ایم و سخنگوایم ، بجای تراییم و داناییم و بیناییم و...
همه رفتنی ایم و گیتی سپنج
چرا باید این درد و اندوه و رنج .

فردوسی .


ز خاکیم و هم خاک را زاده ایم
به بیچارگی تن بدو داده ایم .

فردوسی .


دانم که بدین فعل که می بینم هر چند
گویند تراایم و حقیقت نه ترااند.

ناصرخسرو.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
آیَم (اوستایی) واگذار ـ حواله کردن به. 2ـ دادن به 3ـ بسر بردن 4ـ سپری کردن 5 ـ تن دادن، تسلیم شدن
اَئِم: (اوستایی) این، آن
عائم . [ ءِ ] (اِخ ) بتی است . (منتهی الارب ).
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.