اینی
نویسه گردانی:
ʼYNY
اینی . [ اَ] (ترکی -مغولی ، اِ) برادر کوچک و برادرزاده . برادر کهتر. (دائرةالمعارف فارسی ) (آنندراج ) : بعد از اجتماع تمامت آقا و اینی و امراء باتفاق جمهور بر تخت نشست . (جامع التواریخ ). هولاکوخان را به ایران زمین و ممالک که ذکر رفت نامزد کرد بکنکاج تمامت آقاو اینی مقرر فرمود. (جامع التواریخ رشیدی ). || ناله و زاری و فغان و فریاد. (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
ابوالحسن عینی . [ اَ بُل ْ ح َ س َ ن ِ ع َ ] (اِخ ) علی بن سعید. از مورخین بزرگ اندلس . او راست دو تاریخ مفصل از مشرق و مغرب و جغرافیایی مصور...