اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

با

نویسه گردانی: BA
با. (اِ) در فارسی مخفف باز است که طایر شکاری باشد. (غیاث ) (آنندراج ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۶۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
العیاذ با. [اَ ذُ بِل ْ لاه ] (ع جمله ٔ اسمیه ) ۞ پناه بر خدا. نعوذ باﷲ. پناه میبرم بخدا : و العیاذ باﷲ مدت شش سال و نیم تا روزگار یزدجردب...
با اینهمه . [ هََ م َ / م ِ ] (حرف ربط مرکب ) با وجود این . با تمام اینها : ... و با اینهمه مانند آب شور هرچند بیش خورده شود تشنگی غالبتر گردد....
المعتز با. [ اَم ُ ت َزْ زُ بِل ْ لاه ] (اِخ ) محمدبن المتوکل مکنی به ابوعبداﷲ (233 - 255 هَ . ق .) سیزدهمین خلیفه ٔ عباسی . وی بسال 252هَ . ق ...
القاهر با. [ اَ هَِ رُ بِل ْ لاه ] (اِخ ) ابن المعتضدبن الموفق بن المتوکل بن المعتصم بن هارون الرشید. نوزدهمین از خلفای بنی عباس . رجوع به ...
با دل زدن . [ دِ زَ دَ ] (مص مرکب ) مشورت کردن و نیکو اندیشیدن ، و میتواند که زدن در اینجا بمعنی گفتن باشد. میرخسرو گفته : ملک هرچند میزدبا ...
وجود واژه ای عربی است و پارسی جایگزین این عبارت اینهاست: اوا این ávâ-ïn (پازند)، یدوا yadvâ، یاوت yâvat (سنسکریت)**** فانکو آدینات 09163657861
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
یکی با دو. [ی َ / ی ِ دُ ] (اِ مرکب ) (اصطلاح عامیانه ) یکی به دو.- یکی با دو کردن ؛ یک و دو کردن . مجادله کردن . جدل کردن . ستهیدن به سخن ....
المعتضد با. [ اَ م ُ ت َض ِ دُ بِل ْ لاه ] (اِخ ) احمدبن الموفق بن المتوکل مکنی به ابوالعباس (243 - 289 هَ . ق .)، شانزدهمین خلیفه ٔ عباسی . ب...
المقتدر با. [ اَ م ُ ت َ دِ رُ بِل ْ لاه ] (اِخ ) جعفربن المعتضدبن الموفق بن المتوکل بن المعتصم بن هارون الرشید مکنی به ابوالفضل (282 - 320 ه...
« قبلی ۷ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ صفحه ۱۲ از ۱۷ ۱۳ ۱۴ ۱۵ ۱۶ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.