اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

باد

نویسه گردانی: BAD
باد. [ بادد ] (ع اِ) اندرون ران . (مهذب الاسماء). اصل الفخذ. بیخ ران . درون ران . ومنه حدیث ابن الزبیر: انه کان حسن الباد اذا رکب ، و هما بادان . (منتهی الارب ). درون ران . (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۲۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
چشمه باد.[ چ َ م َ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: چشمه ای است در جبال بارز کرمان که از او بخار متعفن خارج شود و چون حیواناتی از قبیل ...
چشمه باد. [ چ َ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بیلوار بخش مرکزی شهرستان کرمانشاه که در 18 هزارگزی شمال خاوری دیزگران و 4 هزارگزی خبگیزه ...
خانچه باد. [ چ َ ] (اِخ ) از مزارات هرات است و قبر امیر عبدالواحدبن مسلم و ابونصربن ابی جعفر هروی کرمانی بدانجاست .(از یادداشتهای مرحوم دهخد...
باد انبوه = کمپرسور هوا در موتورهای تشاری
باد افشار - کمپرسور هوا در موتورهای تشاری
کیسه هوای ایمنی در خودرو ها
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
همچنین باشد .
باد خزانی . [ دِ خ َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) منسوب بباد خزان . باد فصل خزان : چو برگ باغ گیرد ناتوانی خبر پیشین برد باد خزانی . نظامی .رجوع ...
باد جنوبی . [ دِ ج َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) باد منسوب بجنوب : با باد جنوبی شوی جنوبی با باد شمالی شوی شمالی . ناصرخسرو.و رجوع به باد جنوب ...
« قبلی ۷ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ صفحه ۱۲ از ۲۳ ۱۳ ۱۴ ۱۵ ۱۶ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.