اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

باد آوردن

نویسه گردانی: BAD ʼAWRDN
باد آوردن . [ وَ دَ ] (مص مرکب ) باستسقای لحمی مبتلا شدن . به ورم آماس دچار شدن . به اَودما ۞ ، اوذیما، اِدِم ۞ گرفتار شدن . آماس و ورم کردن : دست فلانی این روزها باد آورده . (فرهنگ نظام ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
باد و برف آوردن . [ دُ ب َ وَ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از امر محال انجام دادن : همه کارهای شگرف آوردچو خشم آورد باد و برف آورد.فردوسی .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.