اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بادام چشم

نویسه گردانی: BADʼM CŠM
بادام چشم . [ چ َ / چ ِ ] (ص مرکب ) آنکه چشمان کشیده همچون بادام دارد :
ای بت بادام چشم پسته دهان قندلب
در غم عشق تو چیست چاره ٔ این مستمند؟

سوزنی .


بسی بادام چشمانند بدام مرغ حیرانند
بسا پسته دهانان را تو بربسته دهان بینی .

خاقانی .


در هیچ بوستان چو تو سروی نیامده ست
بادام چشم و پسته دهان و شکرسخن .

سعدی (طیبات ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.