اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بادام سیه

نویسه گردانی: BADʼM SYH
بادام سیه . [ م ِ ی َه ْ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مخفف بادام سیاه . بادامهائی که بر تابوت مرده اندازند. (غیاث ). رجوع به بادام سیاه شود. || کنایه ازچشم محبوب باشد. (غیاث ). رجوع به بادام سیاه شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
سیه بادام . [ ي َه ْ ] (اِ مرکب ) کنایه از چشم سیاه خوبان . (آنندراج ). چشم معشوق . (غیاث اللغات ).- سیه بادام افشاندن ؛ رسمی است در ولایت ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.