اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

باد شرطه

نویسه گردانی: BAD ŠRṬH
باد شرطه . [ دِ ش ُ طَ / طِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) باد شُرط. باد موافق :
با طبع مخالف چه کند دل که بسازد
شرطه همه وقتی نبود لایق کشتی .

سعدی .


کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز
باشد که بازبینیم دیدار آشنا را.

حافظ.


|| باد شمال شرقی . (دِمزن ). رجوع به فرهنگ شعوری ج 1 ورق 190 ص آ، و باد شرط شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.