اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

باد گرفتن

نویسه گردانی: BAD GRFTN
باد گرفتن . [ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) باد در سر کردن . باد در سر گرفتن . متکبر شدن . مغرور شدن . رجوع به باد شود. || در تداول عوام ، بدرد آمدن عضوی از اعضای آدمی . عضوی را باد گرفتن : زیر دنده هایم را باد گرفت . گلویم را باد گرفت . || برای دفع گرمی هوا گرفتن . باد خوردن . (از مجموعه ٔ مترادفات ص 58).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.